کسری کسری ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

شیطون بلا مامانی و بابایی

عقد دایی امیر

سلام تنها بهونه زندگیم   مامانی بالاخره بعد از 6 ماه رفتن و اومدن خونه زندایی مریم باباش راضی شد و جواب بله رو داد و اجازه داد که این دو تا کبوتر عاشق به هم برسن .      ایشاا... دامادی تو رو ببینم مامانی پنج شنبه بعد از ظهر همگی آماده شدیم رفتیم دم محضر خونه که اونجا دایی با زندایی مریم عقد کنن وقتی رسیدیم هنوز مامان و بابا زندایی نیومده بودن تو ترافیک گیر کرده بودن بعد از 10 دقیقه اونا هم پیداشون شد . بعد همگی با هم رفتیم بالا ، بعد از یک عالمه امضا بازی و مراحل کاری بالاخره حاج آقا شروع کرد خطبه عقد رو بخونه و همونجا بود که شما شروع کردی به جیغ و داد و فریاد و گریه. نم...
16 مهر 1390

دعا

پسرم یه متنی هست که من خیلی دوسش دارم برای تو هم میزارم . همه احساساتم در باره اونایی هست که دوسشون دارم . خدایا ! یا مهر آدمایی که وارد زندگیم میکنی رو توی دلم قرار نده یا تا زنده ام ازم نگیرشون ، اینکه تقصیر من نیست که اینجوریم تقصیر خودته حالا هم باید یاریم کنی!! خدایا! صبرمو زیاد کن ، خودت خوب میدونی که میتونم دوری رو تحمل کنم اگه خودشون بخواد اما بی خبریو نه!!یه بار بی خبری برام بس بود ، درسته که هیچ وقت هیچی نگفتم و صدام هم در نیومد که چی تو دلم گذشته اما تو که با خبری..! خدایا!سلامتی رو از هیچ بنده ای نگیر ، خواستی تنبیهشون کنی ، مالشونو ازشون بگیر اما سلامتی رو نه! دوستامو ، اطرافیانمو ، اونایی که برام مهم...
12 مهر 1390

پسملی با هوشم

  مامانی جون دیروز یک کار خیلی عجیب کردی که واقعا هممون تعجب کردیم .   وقتی بابایی نماز میخونه تو عادتته بری جلوش بشینی و نماز خوندنش رو نگاه کنی . بعد از اینکه بابایی نماز خوندنش تموم میشه تو مهرش رو ور میداری و در میری منم از دست تو مهر بابایی رو قایم میکنم زیر تخت .   دیشب بابایی اومد و وضو گرفت و به من گفت مریم مهر رو کجا گذاشتی من تا اومدم بهش بگم کجاست دیدیم صدای تو داره در میاد هی میگی امی امی امی اه اه اه ( آخه تو به بابا امیر میگی امی ) بعد برگشتیم دیدیم مهر تو دستته و داری به بابایی نشون میدی . چشامون 4 تا شده بود 100000 تا شاخم در آورده بودیم که تو از کجا فهمیدی بابای...
12 مهر 1390

واکسن یک سالگی

  سلام هستیم   مامانی امروز با مامان زری و خاله مهسا رفتیم مرکز بهداشت تا بهت واکسن   یک سالگیت رو بزنیم .   تا وارد شدیم کلی نی نی دیگه مثل تو اومده بودن تا واکسن بزنن   . تا چشمت به نی نی ها افتاد شروع کردی به من اشاره کردن که ماما نینی ماما نینی . الهی دورت بگردم تو هم نینی ما هستی دیگه عزیزیم   طفلی نینی ها همشون خوشحال بودن ولی تا میرفتن واکسن میزدن گریه میکردن آخی نینی های ناز گناه دارن خیلی .   ولی اشکال نداره بجاش مامانی مریض نمیشید دیگه . بعد از کلی خندیدین نوبت ما شد رفتیم تو  یک لبخند به خانم دکتره   زدی و اونم نا مردی نکرد یه سوزن ز...
12 مهر 1390

تولد کسری جون

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره تولد آقا کسری شد   سلام همه هستی مامان   بالاخره تفلد آقا کسری ما هم رسید البته مامانی تولدت 12 مهر هست ولی چون اون روز باید میرفتیم واکسن 1 سالگیت رو میزدیم دیگه مجبور شدم چند روز جلوتر بگیرم .   پسرم باید یه تشکر کنم ازت بابت همه لحظه های خوشی و شادی که این 1 سال واسه ما درست کردی از صمیم قلب برات آرزوی بهترینها رو تو زندگیت دارم .   از خدای خودم بینهایت سپاسگزارم با همه بدیهایی که دارم ولی انقدر من رو لایق دونست که پسری مثل تو بهم داد خدایا ازت بینهایت ممنون و سپا...
10 مهر 1390

عاشقتم

توی خواب صدای نفس های تندت کش و قوسات با صداهای عجیب و غریبی که در میاری اون اخم ها و خنده های قشنگت که توی خواب انجام میدی لبهای نازت که توی خواب تکون میخوره مثل اینکه داری شیر میخوری اون دستهای قشنگت که موقع خواب بالا نگهشون میداری اون پاهای قشنگت که روی هم میندازیشون اون غر غر کردنات توی خواب اون شیطنات که با یک نگاه خودت رو بیشتر لوس میکنی و شیطنت میکنی اون چهار دست و پا رفتنات اون راه رفتن های قشنگت که هر از جند گاهی زمین میخوری اون مامان و بابا گفتنات وقتی داری گریه میکنی و به محض اینکه من تو بغلم میگیرمت آرو م میشی انگار همه دنیارو بهم دادن وقتی با صدای بلند گریه میکنی دلم میخواد بمیرم تا تو بخندی همه و...
9 مهر 1390

بگردم

سلا هستیم مامانی برات یه شعر مینوسیم از یه خواننده به اسم مهرشاد که فقط یکم از احساس من به تو هست .     بگردم آی بگردم میخوام دورت بگردم میخوام قربون تو من برم و بر نگردم عزیز مهربونم عاشق نیستم دیوونم تو از بس بی نظیری میخوام مجنون بمونم بگردم آی بگردم میخوام دورت بگردم میخوام قربون تو من برم و بر نگردم آی بگردم آی بگردم میخوام دورت بگردم میخوام قربون تو من برم و بر نگردم به اون شاخ گلی که رو موهات نه زنده است گل خشکیده اما هنوزم عاشقونس زمستون ولی من نمیشه با تو سردم تو گرمی مثل آتیش عزیز دورت بگردم بگردم آی بگردم میخوام دورت بگردم میخوام قربون تو من برم و بر نگردم آی بگردم آی بگردم میخو...
4 مهر 1390

تولد مامان مریم و بله برون دایی امیر

سلام قشنگترین اتفاق زندگیم مامانی دیروز 2 تا مناسبت داشتیم یکیش تولد مامان مریم بود و اون یکی هم بله برون دایی امیر بالاخره دایی امیر و زندایی مریم با هم نامزد کردن بعد از چند ماه .   دست بابا امیر درد نکنه که واسه مامان مریم یه کیک کوچیک خرید و آورد بابایی تا رفت دست و صورتش رو بشوره مامان شکمو سریع کیک رو باز کرد و خواستم اول شروع کنم به عکس انداختن . همچین ژستم واسه خودم گرفته بودم که نگو کلی هم آرایش کرده بودم خوشگل شده بودم ولی میدونی چی شد کسری جونم !!!!!!!   تا دوربین رو روشن کردیم نگو باطری نداشت و سریع خاموش شد موبایلامونم که دوربین نداشت عکس بگیریم خلاصه مامانی کلی روز تولدش ضایع شد .   ولی اشک...
4 مهر 1390